اتفاقات چند وقتی که نبودم
سلام عسل مامان چند وقتی بود نتم مشکل پیدا کرده بود ولی بلاخره درست شد و من اومدم تا وبتو به روز کنم از تمام دوستایی که این چند وقت احوالمونو جویا بودن خیلی ممنونم و خدارو به خاطر داشتن دوستای خوبی مثل شما شاکرم.
دختر ماهم چند وقت پیش روز دختر بود تولد حضرت معصومه (س) که ما به مناسبت این روز عزیز و به پاسداشت نعمت بزرگی مثل شما دخملی عسل چند تا هدیه ی کوچیک با بابایی واست گرفتیم و هزاران بار شکر گذار خداوند شدیم به خاطر نعمت بزرگی مثل شما دختر ماهم .
18 مردادم تولد دختر خاله ی عسلت روژان بود و هفته ی پیشم تولد پسر خاله ی گلت ایمان بود خیلی این دو تا تولد بهت خوش گذشت و حسابی با بچه ها شیطونی کردی فدات شم
اینم از عکسای این چند وقت و تولدا.
قربون صورت مثل ماهت مامان
قربون ژشت قشنگت برم عسل
فدات بشم شیرینی زندگیم
اینجام با روژان جون مشغول رقصیدنی جدیدا خیلی رقصیدنو دوست داری فدات بشم من
شما و روژان و مهدی جون فدای سه تاتون عشقای من
فداتون میشم من
عسلای من
اینم عروسکی که خاله شب تولد روژان به شما داد تا با دیدن هدیه ی روژان ناراحت نشی دستش درد نکنه خاله ی گل
قربون ذوق کردنت جیگز طلام
اینم ایمان جون عزیز خاله
فدات بشم من که نفهمیدم با هیجان چی داری میگی؟؟؟
اینجام توت فرنگی روی کیک ایمانو میخوردی که خیلی ترش بود
عزیز دلمی به خدا
قربون ناز و ادات مامان جون