باران باران ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
یکی شدن من و همسرمیکی شدن من و همسرم، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

هدیه ی پاییز

خاله بازی منو فرشتمون

1393/2/8 4:43
نویسنده : فاطمه
138 بازدید
اشتراک گذاری

دختر پاییزی من الان معصومانه کنار من خوابیدی وقتی یاد حرفات میوفتم که امروز تو خاله بازی به من میگفتی بی اختیار پشت سر هم بوست میکنمماچماچماچ توام کلافه از بوس کردنای من هی تو خواب نق میزنی و میچرخی امروز موبایل انگری بردتو برداشتی و به من گفتی مامان مثلا من بهت زنگ میزنم تو با من حرف بزن منم قبول کردم  صدای موبایلتو در اووردی بعد من گفتم بله گفتی سلام خاله شما رنگ زده بودین گفتم نه شما زنگ زدین گفتی نه تلفن من زنگ زد بعد گفتی خاله باران جون هست گفتم شما؟گفتی من دوستشم میخوام بیام خونتون گفتم قدمتون رو چشم بعد از چند لحظه صدای زنگ خونرو دراووردی منم مثلا درو باز کردم  گفتی سلام خاله باران کجاست گفتم تو اتاقشه گفتم مامانت خوبه عزیزم گفتی مامانم نیست دستش خراش افتاده رفته بیمارستان فکر کنم یاد دست من افتاده بودی که چند وقت پیش شکسته بود ویه مدت بیمارستان بودم الهی بمیرم که اون شکستن دستم و نبودنم کنارت رو ذهنت تاثیر گذاشتهناراحتناراحتناراحت خلاصه بگذریم هم نقش بارانو بازی میکردی هم دوست بارانو منم هم مامانت بودم هم خالت یه دفعه مثلا از در میومدی تو میگوفتی مامان من تو مدرسه کلاس هشتم شدم معلمم یه گوشی قرمز به من جایزه داد الهی قربون کلاس هشتمیه خودم برم ماچقلبماچیه دفعه میومدیو میگفتی سلام خاله ببین من کلاس دوم شدم معلمم به من یه گوشی ابی جایزه داد یه بار زنگ میزدی میگفتی خاله چرا نمیاین خونمون تولدمه ها الهی فدات بشم که عاشق تولدی فرشته منفرشتهیه بار دیگه باران میشدی میگفتی مامان جون من میرم خونه دوستم اخه تولدشه بعد تند تند صدای زنگ موبایلتو در میاوردی و میگفتی مامان چقدر زنگ میزنی نگران نباش زود بر میگردم انقدر باهوشی که از الان میدونی من همیشه نگران تو و ایندتم نگراننگراننگرانخلاصه امشب کلی خاله بازی کردی و بعد از خستگی بیهوش شدیخوابخوابخوابدختر خوشگلم  ارامش بخش زندگیم امیدوارم صدای خنده هات بازیهات حتی گریه کردنات از این خونه کم نشه اینو بدون منو بابا عاشقتیم وبه خاطر لحظه لحظه های با تو بودن شکرگذار خدای مهربونیملبخندلبخندلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مرمر
8 اردیبهشت 93 11:26
سلام به باران جونی ومامانی مهربون از آشناییتون خوشبختم با افتخار لینکتون کردم به خونه ی مجازی ما خوش اومدید امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم خیلی جالبه که آرمان وباران دقیقا هم سنن میبوسم باران جونی خوشکل وشیرین زبون را خدا حفظش کنه
فاطمه
پاسخ
ممنونم برای منم همسن بودن بچه ها خیلی جالب بود خدا پسر ناز شمارم حفظ کنه شما هم پسر نازو شیطونتونو حسابی از طرف من ماچ کنید موفق باشید دوستون دارم
مامان آرمیتا
11 اردیبهشت 93 10:23
سلام به دوست عزیزم وباران خوشگلم شیرین زبونیهای باران مثل آرمیتاست آرزو دارم دخترتون همیشه سلامت وشاددر کنار شما زندگی کنه
فاطمه
پاسخ
ممنونم عزیزم منم امیدوارم شما و دختر خوشگلت ارمیتای عزیز سالهای سال با شادی و سعادت در کنار هم باشید دوستوت داریم
samira
11 اردیبهشت 93 15:39
باران جون خسته نباشی شنیدم که حسابی شیطونی کردی
فاطمه
پاسخ
اره خاله جون خیلی زیاد ولی از مامانم معذرت خواهی کردم خاله